محققان قسمتی از مغز را که مسئول تحریک به انجامِ عمل و همچنین قسمتی دیگر از مغز که انجام عمل را سرکوب میکند، شناسایی کردند. این مطالعه نشان میدهد که رفتارهای تکانشی (میل به اقدام قبل از تفکر) را میتوان با فعال کردن این مناطق از مغز، تحریک یا سرکوب کرد.
تصور کنید فینال مسابقات است و هشت ورزشکار در زمین مسابقه پشت خط شروع، قرار گرفتهاند. آنها شمارش معکوس برای آغازِ رقابت را میشنوند اما در کسری از ثانیه قبل از شلیک گلوله، یک دونده به جلو میپرد و در نتیجه خود را از دور مسابقات خارج میکند. در چنین لحظاتی است که جنبهای از رفتار که معمولاً نادیده گرفته میشود (سرکوب عمل) به طرز دردناکی ظاهر میشود.
پژوهشی که در مجلهی Nature منتشر شده است، نشان میدهد که چگونه مغز، ما را از حرکت قبل از شلیک تفنگ باز میدارد.
جو پاتون (Joe Paton)، نویسنده ارشد این مطالعه و مدیر برنامه علوم اعصابِ Champalimaud میگوید: “ما در مغز ناحیهای را کشف کردیم که مسئول میل اقدام به عمل است و ناحیهای دیگر پیدا کردیم که انجام عمل را سرکوب میکند. ما همچنین میتوانیم با دستکاری نورونها در این مناطق، رفتارهای تکانشی را تحریک کنیم.”
حل یک معما
تیمِ پاتون، برای حلِ معمایی که تا حدی از بیماری پارکینسون و هانتینگتون به وجود میآید، دست به کار شدند. این حالات به صورت اختلالات حرکتی با علائم کاملاً متضاد ظاهر میشوند. در حالی که بیماران هانتینگتون از حرکات غیرارادی و کنترل نشده رنج میبرند، بیماران پارکینسون حتی نمیتوانند حرکت کردن را شروع کنند. در واقع هر دو بیماری ناشی از اختلال عملکرد یک ناحیه در مغز هستند: عقدههای قاعدهای مغز (The basal ganglia). چگونه یک ناحیه از مغز، میتواند کارکردهای متناقضی را داشته باشد؟
پاتون میگوید: “طبق مطالعات گذشته، دو مدار اصلی در عقدههای قاعدهای (BG) در مغز شناسایی شدهاند: مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم. تصور بر این است که در حالی که فعالیت مسیر مستقیم، حرکت را تقویت میکند، مسیر غیر مستقیم آن را سرکوب میکند. با این حال، نحوهی دقیق انجام این تعامل تا حد زیادی ناشناخته بود.
زمانبندیِ کار با یک تغییر (پیچیدگی)
در حالی که مطالعات قبلی، عقدههای قاعدهای مغز را در هنگام حرکت بررسی میکردند، گروهِ پاتون روی توقف حرکتی که در حال انجام است، متمرکز شدند. آنها آزمایشی طراحی کردند که در آن موشها باید مشخص کنند که فاصلهی بین دو صدا بیشتر از 1.5 ثانیه است یا کمتر. اگر فاصله کمتر از 1.5 ثانیه باشد، جایزه در سمت چپ جعبه و اگر طولانیتر از 1.5 ثانیه باشد، جایزه در سمت راست قرار دارد.
برونو کروز (Bruno Cruz)، دانشجوی دکترا در آزمایشگاه، گفت: “نکته کار در این بود که موش باید در فاصله زمانی بین دو صدا کاملا ثابت بماند. حتی اگر حیوان مطمئن بود که 1.5 ثانیه سپری شده است، لازم است تا شنیدن صدای دوم، میل به حرکت خود برای دریافت پاداش را سرکوب کند.”
در حالی که موش این کار را انجام میداد، محققان فعالیتِ عصبیِ هر دو مسیر را در عقدههای قاعدهای مغز ردیابی کردند. مانند مطالعات پیشین، سطوح فعالیت در زمانی که موش در حال حرکت بود، مشابهِ هم بود. اما در طیِ دورهی سرکوبِ عمل، همه چیز تغییر میکرد.
کروز گفت: “جالب اینجاست که برخلافِ فعالیتی که هم ما و هم دیگران در طول حرکت مشاهده کردیم، الگوهای فعالیت در دو مسیرِ مستقیم و غیرمستقیم به طور قابل توجهی در طول دورهی سرکوب عمل، متفاوت بود. به طور کلی فعالیت مسیر غیرمستقیم بیشتر بود و مادامی که موش منتظر صدای دوم بود، ، فعالیت این ناحیه به طور پیوسته افزایش مییافت.”
بر اساس گفتهی نویسندگان، این مشاهدات نشان میدهد که مسیر غیرمستقیم به طور انعطافپذیر از اهداف رفتاری حیوان پشتیبانی میکند. کروز توضیح میدهد: “با گذشت زمان، موش مطمئنتر میشود که در یک آزمایش بلندمدت است. بنابراین جلوگیری از میل به حرکت در آن به طور فزایندهای دشوارتر میشود. احتمالاً این افزایش مداوم در فعالیت، انعکاس این کشمکش داخلی است.”
کروز با الهام از این ایده، تاثیر سرکوب کنندگی مسیر غیر مستقیم عقدههای قاعدهای را آزمایش کرد. این دستکاری باعث شد که موشها اغلب به صورت تکانشی رفتار کنند و تعداد دفعاتی که در آن موشها قبل از شنیدن صدای دوم به سمت پاداش حرکت میکردند به طور قابل توجهی افزایش یافت. با این رویکرد نوآورانه، تیم یک “تغییر تکانشگری را کشف کرد.
پاتون میگوید: این کشف پیامدهای گستردهای دارد. علاوه بر ارتباطی واضح با بیماری پارکینسون و هانتینگتون، فرصتی منحصر به فرد برای بررسی شرایط کنترل رفتارهای تکانشی مانند اعتیاد و اختلال وسواس فکری-اجباری فراهم میکند.
در جستجوی محرّک برای انجام عمل
این تیم، ناحیهای از مغز را شناسایی کردند که به طور فعال انگیزهی انجام عمل را سرکوب میکند، اما این انگیزه از کجا سرچشمه میگیرد؟ از آنجایی که تصور میشود مسیر مستقیم در عقدههای قاعدهای باعث میل به عمل میشود، مظنون فوری، مسیر مستقیمِ همان منطقه بود. با این حال، زمانی که محققان آن را مهار کردند، رفتار موش عملاً تحت تأثیر قرار نگرفت.
پاتون یادآوری کرد: ما میدانستیم که موشها یک میل شدید برای انجام عمل را تجربه میکنند زیرا حذف سرکوب، باعث افزایش رفتارهای تکانشی میشود. اما بلافاصله مشخص نبود که مکانِ دیگر انگیزشی کجا میتواند باشد. برای پاسخ به این سوال، تصمیم گرفتیم به مدلسازی کامپیوتری روی بیاوریم.”
“ما دانشِ موجود دربارهی عقدههای قاعدهای را به صورت فرمولهای ریاضی توسط سیستم پردازش اطلاعات آزمایش کردیم. سپس پیشبینیِ مدل را با شواهدی که از مطالعات قبلی به دست آمده بود، ترکیب کردیم و یک کاندید جدی برای میل به عمل شناسایی شد: جسم مخطط پشتی (the dorsomedial striatum).”
فرضیه تیم درست بود. مهار نورونهای مسیر مستقیم در این ناحیه جدید، تغییر رفتار موش کافی بود.
گیومار (Guiomar) توضیح داد: ” در این آزمایش هر دو منطقهای که ما ثبت کردیم در قسمتی از عقدههای قاعدهای به نام جسم مخطط قرار دارند. ناحیه اول به اصطلاح به عملکردهای حسی حرکتی “سطح پایین” و بخش دوم به عملکردهای “سطح بالا” مانند تصمیمگیری اختصاص دارد.”
از عمل تا وسوسه و فراتر از آن
نویسندگانِ این پژوهش اظهار دارند که یافتههای آنها متمرکزتر از درک عمومی از نحوه عملکرد عقدههای قاعدهای است و مدل آنها دیدگاه جدیدی در مورد عملکرد عقدههای قاعدهای ارائه میدهد.
این مطالعه نشان میدهد که احتمالاً مدارهای عصبی متعددی در مغز وجود دارند که دائماً برای اجرای عمل بعدی، در حال رقابت هستند. پاتون میگوید: “این بینش در ایجاد فهم عمیقتر از اینکه این سیستم چگونه کار میکند، برای درمان برخی از اختلالات حرکتی، مهم است. اما حتی از این هم فراتر میرود. یافتههای علوم اعصاب، هستهی اصلی بسیاری از علوم دیگر ازجمله یادگیری ماشین و هوش مصنوعی است. این ایده که تصمیمگیری میتواند از طریق تعامل مدارهای موازی متعدد در یک سیستم اتفاق بیفتد، ممکن است برای طراحی انواع جدیدی از سیستمهای هوشمند مفید باشد.”
در نهایت، پاتون پیشنهاد میکند که شاید یکی از منحصربهفردترین جنبههای این مطالعه، توانایی آن برای دسترسی به تجربیات شناختی درونی باشد.
تکانشگری، وسوسه و… این فرآیندهای درونی از جذابترین کارهایی هستند که مغز انجام میدهد، زیرا زندگی درونی ما را منعکس میکنند. اما مطالعه آنها نیز سختتر است، چون آنها علائم ظاهری زیادی ندارند که بتوان آنها را اندازهگیری کرد. پاتون در پایان گفت: “راهاندازی این روش جدید چالش برانگیز بود، اما اکنون ما ابزار قدرتمندی برای بررسی مکانیسمهای داخلی داریم، مانند مکانیسمهایی که در مقاومت و تسلیم شدن در برابر وسوسه نقش دارند.”